خودم را به زور تا 100 صفحه اول «خورشید همچنان می درخشد» کشاندم تا مبادا شرمنده «همینگوی» شوم! اما در صفحه 101 به این نتیجه رسیدم که ممکن است بابت خواندن این کتاب، در نهایت شرمنده خودم شوم! نه این که کتاب خیلی بدی باشد! اما بیشتر به یک روزمره نوشت می ماند که ریتم خیلی کندی دارد و اتفاقهایش لابه لای روزمرگیها گم می شوند و نویسنده چنان به سرعت از آنها می گذرد که ذهن خواننده درگیر هیچ کدام نمی شود! با این همه یک جور سادگی و جذابیت کمرنگ در سبک نوشته هست که نمی گذارد در همان ده صفحه اول کنارش بگذاری. حتما باید صد صفحه بخوانی تا بتوانی در صفحه صد و یکم از خودت بپرسی: «این خورشید تا کی قرار است همچنان بدرخشد؟!». بعد کتاب را ببندی و تا غروب بخوابی!
- يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷ , ۱۲:۴۹
- |