یک نفر به اسم من

با «من» بى کسِ تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان (ابتهاج)

خدایا گفته بودم تو خیلی خوبی؟!

هوس شادی عمیق کرده بودم! دقیقا همان نوع شادی که در روزهای دفنس داشتم! می دانستم عمق و شدت آن شادی، به خاطر رنجی بود که قبلش کشیده بودم و دیگر به هیچ قیمتی حاضر نبودم آن رنج را دوباره تجربه کنم؛ ولی دلم همان شادی را می خواست! و امروز وقتی از این اتاق به آن اتاق رفتم برای گرفتن امضاها (و بقیه کارها) و به خصوص وقتی در خیابان آزادی قدم زدم تا به فلان پلاک برسم و آخرین امضا را بگیرم، دوباره همان حس شادی عمیق، دقیقا با همان کیفیت به سراغم آمد؛ بدون این که رنجی کشیده باشم...لبخند

Designed By Erfan Powered by Bayan