یک نفر به اسم من

با «من» بى کسِ تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان (ابتهاج)

یادمان باشد هر کلی از اجزاء مهم و غیرقابل چشمپوشی تشکیل شده

در روزنامه دیواریمان (که آن وقتها اسمش نشریه بود) یک مسابقه طراحی کردیم و زیرش نوشتیم به هر کس جواب درست بدهد جایزه می دهیم. کلاس پنجم بودیم. یکی از بچه ها (که یادم نیست که بود!) می گفت ما نمی توانیم به «هر کس» جواب درست داد جایزه بدهیم. شاید همه مدرسه جواب درست دادند. صفورا با قاطعیت تمام جواب می داد: «هر» یعنی یک! و من هم از او طرفداری می کردم. از آنجایی که این جمله ی «هر یعنی یک» را در کلاس ریاضیمان یاد گرفته بودیم و من و صفورا شاگرد زرنگهای کلاس بودیم و نمی شد روی حرفمان حرف زد، روزنامه دیواریمان با «هر کس» روی دیوار رفت و البته که «هیچ کس» در مسابقه شرکت نکرد که بخواهد پاسخ درست هم بدهد و جایزه هم بگیرد و در این جا «هیچ»، هیچ معنای دیگری جز «هیچ» نداشت! حالا بعد از گذشت این همه سال و آن همه درگیر شدن با منطق و قضایایی که با همه و هیچ و هر شروع می شوند دارم به این فکر می کنم که «هر» به یک اشاره دارد اما نه آن یکی که آن روز مد نظر من و صفورا بود. «هر» مجموعه ای از یک ها است. در واقع «همه» از چندین «هر» تشکیل می شود. وقتی می گوییم به «هر» کس جواب درست داد جایزه می دهیم، یعنی به «همه» آن «یک» نفرهایی که جواب درست می دهند! حق، همزمان با من و صفورا و آن دوست فراموش شده بود!

Designed By Erfan Powered by Bayan