نشستم و خودم را برای خودم حلاجی کردم! قضیه خیلی ساده تر و سرراست تر از چیزی بود که فکرش را بکنید! یک چیزهایی از دست من خارج بود و فقط کافی بود بپذیرمشان و من هم که استاد پذیرش! درد آن جا بود که یک چیزهایی هم در دست خودم بود و باید به پایشان می ماندم... درست که من استاد «به پا ماندن» هم هستم! اما تا کی؟ تا کجا؟! می شود تو هم این را بپذیری لطفا؟!
- دوشنبه ۲۷ فروردين ۹۷ , ۱۸:۱۱
- |