پستی که در گروه ارسال شد، از زبان یک همسر دوم بود؛ یک هوو! نوشته بود من چون همیشه ترس این را دارم که مبادا همسرم از بین من و زن اولش او را انتخاب کند و مرا کنار بگذارد، سعی می کنم با همسرم خیلی خوب رفتار کنم. مثلا خانم اول فلان کار را می کند ولی من بهمان کار (او بد می کند و من خوب). با کسی که پست را فرستاده کلی کل کل کردم! به نظرم این که برای تحریکت به خوب شوهرداری کردن، پای رقیب را وسط بکشند و تو را از هوو بترسانند احمقانه است. اگر قرار است با همسرت خوش رفتاری کنی و هوایش را داشته باشی، باید به خاطر علاقه قلبی ات (و البته به خاطر تعهدی که متقابلا به هم دارید و به خاطر اخلاقیات) باشد نه از سر ترس. در ضمن، این طور توصیه ها این پیام ضمنی را هم در بر دارد که این زن است که باید برای داشتن و نگه داشتن مرد بجنگد؛ چون نهایتا مرد می تواند کسی را به جای او بذارد ولی زن نمی تواند کسی را به جای شوهرش انتخاب کند و اصلا هم مهم نیست کیفیت مردت چیست؛ تو باید راضی نگهش داری حتی اگر از او راضی نیستی و... چرا به جای این جنگولک بازیها، فقط نیامده است یک سری رفتار را لیست کند و بگوید با همسرتان این طوری برخورد کنید تا رابطه گرم تری داشته باشید؟! .... همه اینها را با فرستنده پیام در میان گذاشتم و او گفت تنها چیزی که باعث می شود به شوهرش برسد ترس از هوو است و اگر مطمئن بود هوو سرش نمی آید به گشت و گذار و خوش گذرانی اش می رسید! گفتم اصلا چرا شوهر کردی؟! گفت فقط برای این که نترشم! و این جا بود که من همه پیامهای خودم را پاک کردم! نمی دانستم این طرز تفکر عهد بوقی حتی در بین قشر تحصیلکرده هم به قوت خودش باقی است. نمی فهمم چرا باید رنج شوهرداری، آن هم با ترس مداوم از احتمال حضور رقیب، را تحمل کنند صرفا به خاطر حرف مردم. پس کی می خواهیم ترسهایمان را رها کنیم و از زندگی لذت ببریم و باور کنیم استحقاق یک عشق بی دغدغه و یک تعهد دوجانبه را داریم؟! رنجی که به خاطر زن بودنمان می بریم، بیش از هر چیز ناشی از تفکرات خودمان است نه تبعیضهای جامعه مردسالار!
- چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷ , ۲۳:۰۸
- |