این که یک هفته در هر ماه، زنی را که در زندگیتان هست درک کنید و همین که غرغرهای بیخودی اش شروع شد، تقویم هورمون هایش را به رویش بیاورید و همه ی تقصیرها را گردن آن بیندازید اصلاً و ابداً قشنگ نیست. چه نیازی هست به او بگویید که می دانید الکی! غر غرش می آید و این الکی غرغر آمدنش دست خودش نیست و نهایت تا ده روز دیگر خوب می شود و خودش هم می فهمد که چیز مهمی نبوده است و همه اش تقصیر تغییرات هورمونی یی است که او هیچ نقشی در آن ندارد؟ چیزی که یک زن در آن یک هفته در ماه نیاز دارد این است که کمتر گیر بدهید و کمتر باهاش یکی به دو کنید و کمتر ایراد بگیرید و کمتر انتظار داشته باشید و بیشتر از همیشه عاشقش باشید و بیشتر علاقه تان را نشان دهید و بیشتر با او گپ بزنید و بیشتر در برابر بهانه هایش، هر چه قدر بنی اسرائیلی، کوتاه بیایید و بیشتر برایش وقت بگذارید و کمتر روی اعصابش راه بروید. اما اگر فکر می کنید با اظهار این علم غیبتان که: «می دانم چون در آن یک هفته در هر ماهت به سر می بری حالت خوش نیست» زنی را درک کرده اید، باید بگویم که تصورتان از زن خیلی سطحی و مکانیکی است!
- چهارشنبه ۱۶ خرداد ۹۷ , ۱۱:۱۸
- |