با این که منظور اصلی جمال زاده را از داستانش گرفتم، اما به نظرم آن هم یک قضاوت ساده در مورد روز حساب و نگاه خدا به آدمها بود. مطمئنم آن روز به این سادگی ها هم نمی گذرد؛ مطمئنم حسابرسی خدا این قدر سرراست و سطحی نیست. مطمئنم خدا تأثیر ترکیب عجیبی از عوامل مختلف بر روی اعمال و رفتار آدمها را در نظر می گیرد و حواسش به همه جنبه ها هست و برای هر فرد پاداشها و مجازاتهای خاص خودش را دارد که منصفانه بودنشان خیلی فراتر از درک فعلی بشر است. مطمئنم خدا همه چیز را در نظر می گیرد و بعد قضاوت می کند و حکم می دهد؛ همه ترسها، عادتها، اجبارها، اراده های درونی و بیرونی، غفلتهای عمدی و غیرعمدی، توانایی ها و محدودیتها، تأثیرپذیریهای اختیاری و غیراختیاری و خلاصه هر چیزی که فکرش را بکنی. ناسلامتی او خدا است و باید همه این چیزها را بداند و بفهمد در زندگی هر کس کدامشان بوده و هر کدام چه طوری با بقیه ترکیب شده که محصول نهایی اش شده است این آدم با این پرونده اعمال.
- چهارشنبه ۱۶ خرداد ۹۷ , ۱۹:۰۹
- |