یک نفر به اسم من

با «من» بى کسِ تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان (ابتهاج)

ای کاش جای این همه دیوار و سنگ، آیینه بود و آب و کمی پنجره

ایستاده ام وسط آب و متوجه نمی شوم کی به همدیگر علامت می دهند. فقط می بینم که با لبخندهای شیطانی دورم حلقه می زنند و همه شروع می کنند با تمام توانشان به من آب بپاشند! اولین واکنشم یک جیغ پر از خنده است؛ در همان حین محکم کف رودخانه زمین می خورم و جیغ دیگری می کشم که بلافاصله به خنده ای از ته دل تبدیل می شود. آن قدر تند و محکم آب می پاشند که فقط می توانم چشمهایم را ببندم و در حالی که غش غش می خندم دستهایم را تند تند در آب بالا و پایین ببرم تا بلکه من هم بتوانم کمی آب به آنها بپاشم! این لحظه ها را که هیچ غم و نگرانی در آن راه ندارد عاشقانه دوست دارم!

+ این لحظه ها طوری هستند که گویا غم و نگرانی اصلاً وجود خارجی ندارد!

++ خدایا! از شر بی آبی و خشکسالی به تو پناه می بریم!

+++ آب بازی یکی از بهترین راههای رفع استرس و اضطراب است؛ چه برای کوچکترها و چه بزرگترها.

++++شاعر عنوان: قیصر امین پور

Designed By Erfan Powered by Bayan