یک نفر به اسم من

با «من» بى کسِ تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان (ابتهاج)

ما هم بلدیم بزنیم به کولی بازی! =)

جوری ناله و زاری راه می اندازند و از زجر متاهلی می گویند که انگار آن وقتی که شوهر تقسیم می کرده اند ما بدجنسانه دست در جیب کرده ایم و سوت زنان از صحنه دور شده ایم و خودمان را یک جایی گم و گور کرده ایم و وقتی تقسیم شوهر تمام شده است از مخفیگاهمان در آمده به آنها که غرق شیون و زاری بوده اند هر هر خندیده ایم و تنهایشان گذاشته ایم که با درد خودشان بمیرند و رفته ایم که با ادامه خوشیها و لذتها و تن پروری هایمان سر کنیم! یادتان نمی آید آن موقعی که شما غرق عشق و عاشقیتان بودید و مرکز توجه و قبله آمال یک نفر که همه تلاشش شادی و خوشی شما بود، و دیگر وقتی راه می رفتید زمین نفرینتان نمی کرد و احترامتان پیش آدمهای روی زمین چند برابر شده بود، و هر شب به گردش و تفریح بودید و هی مسافرت می رفتید و چپ و راست کادو می گرفتید (حتی به مناسبت روز دختر که کسی به ما کادو نمی دهد!)، و یک نفر بود که نازتان را بکشد و دو قدم راه که می روید برایتان تاکسی بگیرد که مبادا خسته شوید و کیفتان را برایتان بیاورد و و و و ما چشم بسته بودیم به همه این لذتها و روزهای پر شور و نشاطمان را روی صندلی های چوبی کلاسهای دانشگاه یا در کتابخانه یا پشت سیستم یا در محل کار می گذراندیم و مجبور بودیم بدو بدو از این کلاس به آن کلاس و از دانشگاه به محل کار و از محل کار به کتابخانه برویم و در نهایت جنازه مان به خانه برسد و کلا صبحانه و ناهار و شاممان قاطی شود و هی هوای دخل و خرجمان را داشته باشیم که مبادا کم بیاوریم و سربار پدر جان شویم و هی خودمان را از هر مهمانی و عروسی و دور همی و گردشی محروم کنیم تا به فریضه تحصیل علم و دانشمان برسیم و اوج خوشگذرانی مان بشود خوردن یک بستنی چوبی دور همی در استراحتهای بین کلاس (تازه اگر مجبور نباشیم بدو بدو سراغ کار دیگری برویم) و و و ؟؟؟

شما را به تقوای الهی دعوت می کنم!

+ یادتان باشد خیلی وقتها خوشی های امروز آدمها نتیجه ی این است که دیروزشان را با سختی و محروم کردن خودشان از لذتها گذرانده اند! یادتان باشد وقتی مسیرتان را انتخاب کردید، سعی نکنید انتقام سختی های آن را از کسانی بگیرید که مسیر دیگری را انتخاب کرده اند!

+ چه قدر غر زدم امروز! =| 

Designed By Erfan Powered by Bayan