یک نفر به اسم من

با «من» بى کسِ تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه، خدا را تو بمان (ابتهاج)

وقتی دلت می خواهد حرف بزنی و حرفی نداری =/

1. وقتی دوستان وب قبلی از من می خواهند دوباره بنویسم یا می گویند دلشان برای نوشته هایم تنگ شده است عذاب وجدان می گیرم. ولی هنوز در دادن آدرس اینجا مرددم.

2. سه تا برگه زده ام روی میز کامپیوتر و لیست همه کارهای پیش رو را در آن نوشته ام! یعنی یک روز این کارها تمام می شود؟ به قول سهراب: «کجا است جای رسیدن و پهن کردن یک فرش و بی خیال نشستن.»

3. به طور عامدانه و خوداگاه تصمیم دارم سفری را که سالها است آرزویش را داشتم از دست بدهم! خودم هم دلیل واقعی اش را نمی دانم! یا شاید هم می دانم! =|

4. از این خیال پردازی های لعنتی متنفرم. از این که می دانم صرفا خیالند بیشتر. از این که ته قلبم، نمی خواهم چیزی بیش از خیال باشند، بیشتر تر!

5. چرا تعداد آدمهای مهربان و زلال روز به روز کم تر می شود؟

6. وقتی حوصله ندارم و صدایم پشت تلفن بی حال است، دوست ندارم کسی بپرسد چیزی شده است؟ خودم هم امروز این سؤال را از پریسا نپرسیدم. ولی خودش برایم تعریف کرد. نکند زشت بوده به روی خودم نیاورده ام که صدایش بی حال است و تا وقتی خودش حرفی نزده از او دلجویی نکرده ام؟!

7. خدا را شکر که فامیل من فامیل است! مدیر موسسه فامیلش یک اسم پسرانه است!

8. خواب دیدم کیفم پر از طلا است. تعبیرش گشایش و حل مشکلات است. تعبیر همه خوابهایم همین چیزها است. ولی ظاهرا به نظر نمی رسد محدوده زمانی داشته باشد. شاید یک روز مانده پایان!

9. می گوید حالا دیگر هم من عادت کرده ام هم تو. لبخند می زنم. نمی گویم هر شب هر شب خوابش را می بینم.

10. «... این یعنی نهایت درد، خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد» (احسان خواجه امیری)

11. شش روز دیگر مانده است... 

12. از اول جام جهانی می خواستم یک پست مفصل در مورد فوتبال بنویسم، امیدوارم تا جام جهانی بعدی بنویسم.

13. بالاخره بعد از این همه سال، کشف کردم که خواننده مورد علاقه ام کیست!

14. شاید بهتر باشد نظرات تعداد روزهای بیشتری یا برای همیشه باز باشد! اما نیاز به تایید نداشتنش را دوست دارم.

15. طرز برخوردت با من خیلی لعنتی وار است... نمی شود این همه لعنتی نباشی؟! لابد نمی شود دیگر! اگر می شد در این حدود دوازده سال خودت یک کاری اش کرده بودی!

16. حتی اگر گورخر باشیم، بالاخره یا راه راه سفیدمان بیشتر است یا راه راه سیاهمان! 

17. این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد؟ این بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد؟» (رضا صادقی)  ولی باز هم من نمی خواهم پیاده شوم. به راهت ادامه بده دنیا... ولی کمی آدم باش!

18. بعضی چیزها مثل معجزه عجیبند. من دلم از این معجزه های عجیب می خواهد.

19. سردرگمم. زیاد نه. ولی بعضی چیزها کمش زیاد است.

20. باید یاد بگیرم. باید یاد بگیرم. باید یاد بگیرم. تنهای تنهای تنها....

Designed By Erfan Powered by Bayan