این که همیشه سفارش می کنم طوری با بچه هایتان رفتار کنید که بتوانند همه حرفهایشان را به شما بزنند را وقتی با همه وجودم درک کردم که رفته بودم پیش فلانی (که البته پدر یا مادرم نبود ولی مثل یک برادر به گردنم حق داشت) تا بهش بگویم قرار است فلان کار را بکنم و قبلش هم به طور کاملاً منطقی فکر می کردم دلیلی ندارد از او مخفی کنم؛ زندگی خودم است و خودم تصمیم می گیرم چه کار بکنم و چه کار نکنم. اما در حضورش، ترسیدم از کار جدیدم رونمایی کنم! واقعا ترسیدم؛ چون حدس می زدم در پیش رو و پشت سرم عکس العمل خوبی نشان ندهد.
- سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۶:۴۹
- |